حدود ۳۵ سال است كه با نوجوانان كار میكنم و با مشكلات آنها از نزدیك آشنا هستم. علیرغم تمام مطالعات و تجربیاتی كه در این زمینه كسب كردهام، بهتر است اقرار كنم هنوز مواقعی پیش میآید كه باز هم گیج و مبهوت میمانم و به راستی باید در مورد آن بیشتر اطلاعات كسب كنم. این دوره یكی از حساسترین و پیچیدهترین دوران زندگی هر فردی است كه اگر با هوشیاری كامل با آن برخورد نشود، اثرات منفی آن را در تمام زندگی او شاهد خواهید بود.
شاید در اطراف خود خانوادههایی را دیده باشید كه بسیار گرم و صمیمی هستند و به فرزندان خود احترام میگذارند و به آنها عشق میورزند ولی متاسفانه بعضی مواقع حتی فرزندانشان را تشویق میكنند اوقات زیادی را با دوستانشان بگذرانند و تفریحات شخصی نیز داشته باشند. مشكل اینجاست كه این خانوادهها قوانین و محدودیتهای خاصی را در منزل ایجاد نمیكنند و معمولا فرزندان به این كار عادت میكنند و درصد خطا در آنها افزایش مییابد.
والدین از اینكه فرزندان در امور منزل به آنها كمك نمیكنند، كارهای شخصیشان را به ندرت انجام میدهند و بیشتر مواقع دمدمی مزاج هستند، بسیار نگران و مضطربند. نوجوانان بیشتر با دوستان خود وقت میگذارند و با آنها درددل میكنند. پدر و مادر در اینجا تنها نقش یك راننده تاكسی را دارند كه او را از این كلاس به آن كلاس برده و حتی گاهی ناخواسته تن به خواستههای نابجای آنها نیز میدهند. در اینجا والدینی موفق هستند كه بپذیرند این دوره یكی از مراحل رشد فرزندانشان است و باید به دور از استرس و تنش پشت سر گذاشته شود. با آنها به طور منطقی صحبت كنند و به آنها حق انتخاب بدهند، تا بتوانند در محیطی آرام و به دور از فشار و ناراحتی تصمیمگیری كنند.
در بعضی مواقع نوجوان به قدری سركش و تندخو میشود كه والدین اقرار میكنند دیگر نمیتوانیم از عهده او برآییم و كنترلش از دستمان خارج شده است. او دیگر با ما ناهار و شام نمیخورد، به خواستههای ما پاسخ نمیدهد و به مخالفتهای ما توجهی نشان نمیدهد. شخصیت او به كلی تغییر كرده است. از طرف دیگر والدین دوستانش او را تحسین میكنند و از ادب و نزاكت او تعریف میكنند. مدرسه هم از او شكایتی ندارد.
فكر میكنید موضوع چیست؟ آیا نوجوانان در این سن و سال از پدر و مادرشان متنفرند و میخواهند آنها را عذاب دهند؟ آیا عقلشان را از دست دادهاند و یا شما پدر و مادر خوبی برای آنها نبودهاید و روش تربیتی شما مناسب نبوده است؟
در اینگونه موارد بهتر است به چند سال قبل نگاهی بیندازیم. آیا به تمام نیازهای جسمانی و عاطفی فرزندمان به طور كلی رسیدگی كردهایم؟ آیا او را طوری تربیت كردهایم كه بتواند برای خود تصمیمگیری كند و یا اینكه همواره خودمان بهجای او تصمیمگیری و برنامهریزی كردهایم! والدین باید از همان دوران كودكی به فرزندان خود مسوولیت بدهند و بگذارند آنها در مواقعی خودشان تصمیم بگیرند. وقتی او برای گفتههای شما ارزش قایل نیست شاید به این دلیل باشد كه شما نسبت به او بیتوجه بودهاید. بنابراین در این شرایط بهتر است مسایل و مشكلات ریشهیابی شود تا بهتر بتوانید با رفتار او كنار بیایید.
نوجوانان در این سن و سال شاهد تغییرات جسمانی و عاطفی عمدهای میشوند. بلوغ در این دوره اتفاق میافتد. آنها مجبورند در مواقعی برای خود تصمیم بگیرند، اغلب آنها میخواهند الگوبرداری كنند، با مد جلو بروند و خلاصه خود را از هر لحاظ تحت فشار میبینند، به همین دلیل است كه اغلب عصبی و پرخاشگر میشوند.
دوره نوجوانی بسیار حساس است و باید به نحو احسن سپری شود. آیا فكر میكنید ۱۸ سالگی پایان نوجوانی و شروع بزرگسالی است؟ به نظر من موقعی میتوان ادعا كرد فردی عاقل و بالغ شده است كه بتواند برای خود تصمیم بگیرد، مسوولیتپذیر باشد و بداند چگونه از عهده امور برآید.
بهتر است والدین از همان دوران كودكی این نكات را در نظر بگیرند و او را برای یك زندگی جدید آماده كنند، از جر و بحث با او خودداری كرده و شرایط حساس او را كاملا درك كنند.
یك نوجوان ۱۶ ساله واقعا سردرگم است. نمیداند بزرگ شده یا هنوز بچه است؟ از طرفی به او میگویند: “تو دیگر بزرگ شدهای، نباید این كار را بكنی.” و از طرف دیگر میگویند: “بعد از ساعت ۹ نباید تنها بیرون بروی و یا این چه طرز لباس پوشیدنه، نباید پولت را پای موتور بدهی.”
خلاصه تمام این اتفاقات در همین دوران پیش میآید و گذشت زمان را به ما یادآوری میكند. او دارد به بزرگسالی نزدیك میشود. همه این كارها بیانگر این حقیقت است كه او احساس بزرگی میكند و میخواهد به خوبی خود را مطرح كند، حتی شده با بدرفتاری، تندخویی و یا مخالفت با شما.
بهترین كاری كه شما والدین میتوانید انجام دهید این است كه به او اجازه دهید اشتباه كند و عواقب كارش را ببیند. این كار را به تدریج انجام دهید و خودتان نیز از دور او را كنترل كنید. همواره او را تشویق كرده و مورد حمایت خود قرار دهید. هیچگاه پشت او را خالی نكنید. با او دوستانه صحبت كنید، اگر با او مخالف هستید فقط “نه” نگویید. دلایلتان را نیز برای او شرح دهید و به او حق انتخاب دهید. مطمئن باشید اگر او از دوران نوجوانی خود راضی و خشنود باشد، در آینده فرد با اعتماد به نفس و موفقی شده و یك عمر سپاسگزار شما خواهد بود.
مهتاب علیمرادی
مجله موفقیت – شماره ۱۵۰ – شهریورماه ۸۷
آوای موفقیت با مهتاب علیمرادی
روانشناس و مشاوره خانواده و پیشرفت فردی
مدیر مسئول و نویسنده خودسازی
۶۶۴۱۹۰۶۱(۰۲۱)