۱- به او برچسب نزنيد.
پسر بچهاي وارد اتاقم شد و خود را اين طور معرفي كرد: ”من گِرگ، ۷ ساله و آسمي هستم.“
او دچار بيماري آسم بود. در واقع، معالجه بيماريهاي جسمي بسيار راحتتر از ناراحتيهاي روحي ناشي از برچسب زدن خواهد بود. به مادر گرگ اين طور توضيح دادم كه: كودكان بيمار با دو مشكل مواجه هستند: خودبيماري و عكسالعمل خانواده در مقابل آن.
آسمي، برچسبي براي اين كودك شده بود و او همواره آن را با خود به همراه داشت. خانواده گرگ به جاي توجه به كل شخصيت او، تنها به بيماريش چشم دوخته بودند. خانواده او به دليل بيماري گرگ نميتوانستند به بعضي از مكانها سفر نمايند و همين امر آنها را ناراحت كرده و خواهر و برادرش نسبت به او احساس خوبي نداشتند. به آنها توصيه كردم كه به او برچسب نزنند و همه خانواده ديدشان را نسبت به اين بيماري تغيير دهند تا او اعتماد به نفس لازم را در زندگي تجربه نمايد.
۲- مراقب تاثيراتي كه اطرافيان بر روي فرزندانتان ميگذارند، باشيد.
برخي از والدين بر اين عقيدهاند كه همان طور كه سن فرزندان بالا ميرود، آنها منطقيتر شده و مانند بزرگسالان ميتوانند مسايل را بهتر تجزيه و تحليل نمايند. بنابراين آنها را به حال خود ميگذارند. برعكس، والديني كه ميخواهند همه چيز را تحت كنترل خود بگيرند و فرزندشان را از هر آسيبي در خارج از محيط خانواده دور سازند، گويي او را در يك جو حبابي شكل پرورش دادهاند.
بهترين روش تربيتي براي فرزندان آن است كه شما روش بينابين را برگزينيد. نه سهلگيري مطلق و نه كنترل سخت. اگر در سنين خيلي پايين شما شروع به تربيت سخت فرزندتان كنيد، مسلما او گيج شده و قادر نخواهد بود براي خود بهطور صحيحي تصميمگيري نمايد.
والدين نبايد در سنين نوجواني، آنها را به حال خود بگذارند و نسبت به فرزندانشان بيتوجه باشند. زيرا در اين سن آنها به شخصي علاقهمند شده و او را الگوي خود قرار ميدهند. اين فرد ميتواند دوست، فاميل، معلم و يا هر شخص ديگري نيز باشد. بهترين روش اين است كه ارزشها و رفتاري را در زندگي خود به كار بنديد كه ترجيح ميدهيد فرزندتان آنگونه رفتار نمايد. بهتر است اين روش را هنگامي آغاز كنيد كه كودكتان هنوز به سن نوجواني نرسيده و قابليت انعطاف بيشتري نيز دارد.
۳- به فرزندتان مسووليت بدهيد.
يكي از مهمترين مواردي كه باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در بچهها ميشود، سپردن مسووليت به آنهاست. با دادن مسووليت در خانه، آنها احساس ارزشمندي بيشتري ميكنند و انرژي آنها نيز صرف يادگيري آن مهارتها خواهد شد. به عنوان مثال به يك كودك دو ساله ميتوانيد بگوييد براي هر بشقاب يك دستمالكاغذي بگذار. كودك سه ساله ميتواند قسمتي از خانه را جاروبرقي بكشد. كودك چهار ساله ميتواند لباسهاي رنگ روشن را از بقيه جدا كند و درون ماشين لباسشويي بيندازد. كودك پنج ساله ميتواند ظرف غذايش را خود بشويد. كودك در سن هفت سالگي ميتواند يكي از غذاهاي مورد علاقهاش را خود درست كند. مسلما چنين كودكي احساس ارزشمندي بيشتري نسبت به سايرين خواهد كرد.
شما ميتوانيد جدولي درست كنيد و در آن تمامي كارهايي كه بايد در آن هفته انجام شود بنويسيد. با انجام هر كاري شما ميتوانيد به آن فرد ميزان معيني پول نيز بدهيد. با اين كار شما احساس مسووليت را در او دو چندان كرده، در ضمن فرزندتان احساس ارزشمندي خاصي نيز پيدا ميكند.
۴- فرزندتان را تشويق كنيد كه احساسات خود را ابراز نمايد.
ابراز احساسات كردن بدان معنا نيست كه كودك ميتواند در هر زماني كه بخواهد احساسات خود را نشان دهد. او بايد فرا گيرد كه چه موقع احساسات خود را كنترل و چه موقع آن را ابراز نمايد. هر اندازه، سن فرد بالاتر رود، ياد ميگيرد كه چگونه خود را در شرايط دشوار زندگي آرام نگاه دارد. افرادي كه احساسات خود را به هيچ عنوان بروز نميدهند، جزو اشخاص درونگرا محسوب ميشوند. در مواردي كه فرزندتان در مورد احساساتش با شما گفتوگو ميكند، طرز برخورد شما به او نشان ميدهد كه براي احساساتش ارزش قايل هستيد يا خير. اگر حس كند كه احساساتش بيارزش ميباشند، خودش را نيز فاقد ارزش تلقي مينمايد. در طي چند سال او فرا ميگيرد كه احساساتش را سركوب كرده و آن را از والدينش مخفي نگاه دارد. بنابراين بهتر است به كودكتان اهميت دهيد و براي احساساتش ارزش قايل شويد. به اين مثال توجه كنيد: دختر بچهاي رو به پدرش كرد و گفت: ”بابا گردنبندي كه مادربزرگ به من داد، شكست، خيلي ناراحتم.“ در همين لحظه پدر مينشيند و هم اندازه كودك شده، به چشمايش نگاه ميكند و دستانش را روي شانههاي او قرار ميدهد و ميگويد: ”من بسيار متاسفم. آن يك گردنبند زيبا بود.“ اين طرز برخورد به كودك نشان ميدهد كه احساساتش چه اندازه براي والدينش اهميت دارند. بنابراين واضح است كه او در زندگي احساس خوشايندي پيدا خواهد نمود.
براي بالا بردن اعتماد به نفس، تنها كاري كه بايد انجام دهيد اين است كه تمامي نيازهاي اوليه كودكتان را برآورده سازيد. درست مانند باغباني كه از يك درخت نگاهداري ميكند. محيط اطراف كودك را طوري سازماندهي نماييد كه او در شرايطي بسيار مناسب، قوي و استوار رشد نمايد. نياز نيست كه شما يك متخصص روانشناسي باشيد، تا فرزندي با اعتماد به نفس بالاتر تربيت نماييد. تنها كافي است كودكتان را در بغل بگيريد، به نيازهاي او پاسخ دهيد و از وجود او به اندازه كافي لذت ببريد. چنين كودكي به طور طبيعي با اعتماد به نفس بالا رشد خواهد نمود.
مهتاب علیمرادی
مجله موفقیت – شماره ۹۳ – اسفند ۸۴
آوای موفقیت با مهتاب علیمرادی
روانشناس و مشاوره خانواده و پیشرفت فردی
مدیر مسئول و نویسنده خودسازی
۶۶۴۱۹۰۶۱(۰۲۱)