لغت “نه” خیلی راحت و سریع به زبان میآید و بسیار تاثیرگذار است. در طی روز شما و فرزندتان این كلمه را بارها به یكدیگر میگویید. ولی آنچه كه اهمیت دارد این است كه والدین باید طوری به فرزندشان “نه” بگویند كه واقعا خود او نیز “نه” را بپذیرد و آن كار را انجام ندهد. تقریبا همه بچهها و حتی برخی از بزرگسالان اگر خیلی سریع به خواستهشان نرسند، ابراز شكایت و ناراحتی میكنند. “همین الان آن را میخواهم.” جملهای است كه شما بارها آن را از زبان فرزندتان شنیدهاید. آنچه كه كودكان و اغلب بزرگسالان با آن مواجه هستند، این است كه وقتی خواستهای دارند فقط از شما پاسخ “بله” میخواهند و واكنشهای غیرارادی و نابهجایی از خود بروز میدهند، بدون توجه به اینكه شاید آن هنگام موقع مناسبی برای انجام كار مورد نظرشان نباشد. در اینجا به شما روشهایی را ارایه میدهیم تا با به كارگیری آنها بتوانید از این لغت منفی طوری استفاده كنید تا به مخاطب خود پیام مثبتی را انتقال دهید.
۱- تعادل را برقرار كنید.
به فرزندتان زیاد “نه” و یا “بله” نگویید. زیرا با این كار تربیت او را دچار اشكال خواهید كرد. در مواقع مناسب و ضروری از این كلمات استفاده كنید. در نظر داشته باشید اگر خیلی به ندرت به او “نه” بگویید، فرزندتان به محض شنیدن این كلمه، مایوس و دلخور میشود. اگر مرتب به او این كلمه را بگویید، دچار شخصیتی منفی شده كه نسبت به همه چیز بدبین است. او باید یاد بگیرد كه در دنیای واقعی با “نه”ها و “بله”های بسیاری مواجه است. اغلب بچهها خیلی زود متوجه میشوند كه پدر و مادرشان از كدام نوع هستند. آیا همواره به آنان “بله” میگویند یا “نه”. به این صورت است كه رفتار و شخصیت آنان شكل میگیرد. بنابراین در به كارگیری این لغات بسیار دقت كنید و تعادل را برقرار كنید.
۲- با افزایش سن تعداد “نه”ها را افزایش دهید
همانطور كه سن كودك افزایش مییابد، شما باید به او بیشتر “نه” بگویید. در سال اول، خواستهها و احتیاجات كودك طوری است كه مجبورید به تمام احتیاجات او پاسخ مثبت بدهید. در سال دوم، كودك كارهایی انجام میدهد كه پرخطر است، بنابراین بیشتر به او “نه” میگویید. از نه تا چهارده ماهگی، به صورت مستقیم به او “نه” میگویید. از آنجاییكه كودكان چهارده تا هجده ماهگی تمایل دارند تمام كارها را خود به تنهایی انجام دهند و دوست ندارند به حرف كسی گوش كنند، پس شما در این مرحله نیز مجبورید با شدت و انرژی بیشتری به او “نه” بگویید. خلاصه از سن هجده تا دو سالگی كودكان متوجه میشوند كه در زندگی همه كارها را نمیتوانند انجام دهند و همچنین یاد میگیرند كه مخالفت خود را به دیگران ابراز كنند و “نه” بگویند.
۳- موقعیت او را تغییر دهید.
یك روز “لورن” دختر هجده ماههام از در و دیوار بالا میرفت و شلوغ میكرد. كارهایی انجام میداد كه هم برای خودش خطرناك بود و هم خانه را كاملا زیر و رو كرده بود. بعد از بیست بار “نه” گفتن هر دوی ما دیگر از شنیدن این كلمه خسته شدیم. روی یكی از دیوارهای اتاق بچهها عكسی را كه قبلا به دیوار زده بودیم، با دقت نگاه كردم. تصویر بچه گربهای بود كه لابهلای شاخه درختان گیر كرده بود. زیر آن این طور نوشته شده بود. “خدایا، كمك كن از این گرفتاری نجات پیدا كنم و خودم را از شر این شاخههای لعنتی نجات دهم. ” ناگهان متوجه شدم لورن نیاز به این دارد كه تغییر موقعیت دهد. بنابراین تصمیم گرفتم او را به بیرون از خانه ببرم. وقتی او را به پارك بردم، دیگر نیاز نبود به او بگویم ندو، دست نزن و این كار را نكن. بنابراین فضای مثبتی بین ما پدید آمد و اگر شما نیز با كودك نوپای خود دچار چنین مشكلی هستید، فكر تازهای كنید و او را به یك مكان مناسبی ببرید تا او با خیال راحت بدود و یا هر كاری دوست دارد، انجام دهد. هر چقدر كمتر به او “نه” بگویید روز بهتر و شادتری در انتظارتان خواهد بود.
۴- با زبان اشاره با او ارتباط برقرار كنید.
حتی در ماههای اول نیز شما میتوانید با زبان اشاره به او بگویید كه كاری را انجام ندهد. كودك شما نیاز دارد قبل از آنكه “نه” بشنود، با زبان اشاره آشنا شود. با حالات چهره خود میتوانید به او نشان دهید كه از كارش ناراحت هستید و نمیخواهید آن را انجام دهد. اگر او به این كار عادت كند، خیلی كارها را با زبان بیزبانی میتوانید به او تفهیم كنید. اگر كودكتان به طور مرتب شاهد رفتارهای مثبتی مانند: نگاه افتخارآمیز به او، ارتباط چشمی با او برقرار كردن، او را در آغوش كشیدن، ابراز خوشحالی كردن و … از جانب شما باشد، خیلی زود معنای “نه” را متوجه میشود.
تحقیقات نشان داده است والدینی كه ارتباط نزدیكی با فرزند خود دارند و ساعاتی را در طی روز با او میگذرانند، بسیار راحتتر میتوانند منظورشان را به او برسانند. زبان اشاره برای برخی از كودكان بسیار كارساز و موثر است. آنها منظور شما را بدون رد و بدل كردن حتی یك كلمه متوجه میشوند. مادری در این باره میگفت: “معمولا هر وقت نمیخواهم كودكم كاری را انجام دهد، كافی است كمی اخم كنم، تا او كاملا منظور مرا متوجه شود.”
۵- با لحن صدای خود او را آگاه كنید.
گاهی اوقات، تنها با زبان اشاره نمیتوان با كودك ارتباط برقرار كرد. به جای “نه” گفتن به طور مستقیم، با لحن صدای خود، او را آگاه كنید. بچهها بسیار زود از لحن شما متوجه منظورتان میشوند. بنابراین به جای “نه” گفتنهای مكرر، از روشهای متفاوت دیگری استفاده كنید. سعی كنید موقعی صدایتان را بلند كنید كه واقعا كودك در معرض خطر است. بنابراین شدت صدایتان، نوع رفتار او را تعیین خواهد كرد.
۶- با نگاه كردن با او صحبت كنید.
شما میتوانید بدون رد و بدل كردن حتی یك كلمه با او ارتباط برقرار كنید. خیلیها فقط با طرز نگاه خود، كودك را متوجه كار نادرستش میكنند. مارتا این كار را خیلی خوب با كودكش انجام میدهد. او وقتی سرش را كمی برمیگرداند، به چشمهای كودكش خیره میشود و یا حالت چهرهاش را تغییر میدهد، به كودك خود این پیامها را میدهد: “در عین حال كه تو را دوست دارم و میدانم كه تو بسیار بچه خوبی هستی ولی بدان كه من از این كارت راضی نیستم.” همواره به خاطر داشته باشید حالت چشمهای شما كاملا بیانگر احساسات و افكار شماست. اگر شما از دست فرزندتان عصبانی و خشمگین باشید، او میتواند این موضوع را از چشمهای شما بخواند. اگر دچار چنین حالتی شدید و با نگاه خود احساسات طرف مقابلتان را جریحهدار كردید فورا از او عذرخواهی كنید، تا او نیز این كار را از شما فرا بگیرد. لحن صدا و نگاهتان نباید طوری باشد كه به شخصیت فرزندتان لطمهای وارد شود. او با نگاه و صدای شما باید متوجه كار نادرستش بشود، نه اینكه فكر كند شما او را دوست ندارید، بنابراین وقتی با نگاه با او ارتباط برقرار میكنید، بعد از آن او را در آغوش بكشید، لبخند بزنید و او را ببوسید. در چنین حالتی او قطعا متوجه كار اشتباهش خواهد شد.
۷- به جای “نه” گفتن از جملات جانشین استفاده كنید.
“نه” گفتن زیاد باعث میشود كه اثر آن به زودی از بین برود. به جای اینكه مرتب به فرزندتان “نه” بگویید، میتوانید از جملات جانشین استفاده كنید. به این مثال توجه كنید: هنگامی كه كودك نوپای شما علاقه دارد به بچه گربهها نزدیك شود و به آنها دست بزند، به او بگویید: “نه، جلو نرو.” بعد ادامه دهید: “كثیفه، مریض میشوی.” روز دیگری كه او دوباره خواست به بچه گربه نزدیك شود، به جای گفتن كلمه “نه” تنها بگویید: “كثیفه! مریض میشوی.” این كار را میتوانید با تغییر دادن حالت چهره خود به او نشان دهید. او بالاخره متوجه میشود و به بچه گربهها نزدیك نمیشود.
یك روز لورن دو ساله به طرف جعبه بادامزمینی رفت و چند تا از آنها را برداشت. بادامزمینی جزو لیست غذاهایی بود كه دكتر به دلیل احتمال خفگی برای كودكان زیر سه سال منع كرده بود. در این لحظه، مارتا به طرف او رفت و به چشمهایش به طور مستقیم نگاه كرد و با آرامی گفت: “اینها برای لورن نیستند.” لحن صدا و طرز نگاه او باعث شد كه لورن همه بادامزمینیها را به مادرش بدهد. در اینجا مارتا به جای گفتن “نه” از جمله دیگری مانند “اینها برای لورن نیستند” استفاده كرد. مطمئن باشید اگر شما از همان دوران نوپایی این روش را آغاز كنید، او خیلی زود با شما هماهنگ میشود و طبق دستورات شما عمل میكند.
“نه” كلمهای است كه خیلی راحت و سریع به زبان میآید، ولی نباید زیاد از این كلمه استفاده كرد، چون نتیجه عكس دارد. كودكان باهوش با زیاد شنیدن “نه” دیگر به حرفهای شما توجهی نشان نمیدهند و كار خود را دنبال میكنند. بنابراین از جملات جایگزین برای “نه” استفاده كنید، تا او نسبت به این كلمه بیاعتنا و بیتوجه نشود.
۸- در شرایط مختلف نوع گفتوگوی خود را تغییر دهید.
در موقعیتهای گوناگون سعی كنید به طرق مختلفی صحبت كنید. مادری در این باره میگفت: بچهها از طرز صحبت من در شرایط مختلف كاملا متوجه منظورم میشوند. به عنوان مثال وقتی یك روز كودك دو سالهام اذیت میكرد و من به او تذكر دادم، كودك چهار سالهام به او گفت: “وقتی مامان این طوری صحبت میكند، یعنی نكن دیگه.”
۹- بعد از هر “نه” گفتن از یك جمله مثبت دیگری استفاده كنید.
هم زمان با یك جمله منفی از یك جمله مثبت نیز استفاده كنید. به عنوان مثال: “چاقو را بر ندار، ولی میتوانی توپی را برداری.” و یا “تو نمیتوانی تنها به آن طرف خیابان بروی، ولی میتوانی به مامان كمك كنی و دم در خانه را جارو كنی.” همواره سعی كنید از جملات مثبتی استفاده كنید كه او قانع شود.
۱۰- برای جلوگیری از افزایش “نه” گفتنها او را از قبل آماده كنید.
اگر میخواهید با فرزندتان به مغازه اسباببازی فروشی بروید و برای دوستش كادوی تولد بخرید، باید متوجه این موضوع نیز باشید كه با درخواستهای مكرر او در مغازه مواجه خواهید شد. او از شما انتظار دارد تمام اسباببازیها را برای او بخرید. پس از قبل او را آماده كنید. به جای اینكه مرتب در مغازه بگویید: “نه، برای تو نمیخرم.” بهتر است قبل از آنكه وارد مغازه شوید به او بگویید: “امروز میخواهیم برای دوستت اسباببازی بخریم، نه برای تو.” بنابراین او با آمادگی بیشتری با شما وارد مغازه خواهد شد.
۱۱- اجازه دهید كودكتان “نه” بگوید.
خودتان را طوری آماده كنید كه با آرامش كامل مخالفتهای كودكتان را بپذیرید. تصور كنید كودك دو سالهتان در خانه را باز كرده و به طرف بیرون میرود. از او میخواهید كه در را ببندد و به خانه برگردد، ولی او فریاد میزند و میگوید: “نه!” ممكن است عكسالعمل شما در وهله اول بدین صورت باشد: “حالا دیگر این بچه كارش به این جا رسیده كه جواب من را هم میدهد. حالا به او نشان میدهم كه رییس كیست و ….” مطمئن باشید این گونه رفتار برای كودكان نوپا بسیار طبیعی است. هیچ اشكالی ندارد، اگر آنها مخالفتشان را به شما ابراز كنند. به هیچ عنوان فكر نكنید آنها میخواهند با شما لجبازی بكنند. آنها باید در این سن “نه” بگویند تا شخصیتشان شكل بگیرد و هویت خود را پیدا كنند. این بدان معنا نیست كه كودكتان میخواهد قدرت شما را زیر سوال ببرد! برخی از والدین اصلا نمیتوانند “نه” را از زبان فرزندشان بشنوند، زیرا تصور میكنند آنها به دستوراتشان اهمیتی نمیدهند و به آنها احترام نمیگذارند. والدین باید به افكار فرزندان خود احترام بگذارند و وارد حریم شخصی آنها نشوند. اگر میخواهید فرزندانتان در آینده سست عنصر نباشند و بتوانند به پیشنهادهای نامناسب دوستان خود (دزدی، موادمخدر و …) پاسخ منفی بدهند، پس از همین دوران كودكی بگذارید آنها با شما مخالفت كنند و “نه” بگویند.
۱۲- با شوخی به او “نه” بگویید.
یك روز وقتی مارتا به اتاق رفت، ماتیو و دوستش را دید كه مشغول دیدن فیلم خشنی هستند كه اصلا مناسب سن آنها نیست. با آنها چند دقیقهای از فیلم را نگاه كرد و صلاح دید كه آنها ادامه فیلم را نبینند و تلویزیون خاموش شود. همیشه آنها در آن ساعت بیرون از خانه مشغول بازی بودند. در آن لحظه تصمیم گرفت به جای اینكه با نظر آنها مخالفت كند، كار بامزهای انجام دهد و با شوخی به آنها “نه” بگوید. تلویزیون را خاموش كرد و جای یكی از شخصیتهای فیلم با همان صدا و لهجه چند لحظهای بازی كرد و رفتار بامزهای از خود نشان داد. به قدری خوب كارش را انجام داد كه هر دوی آنها مات و مبهوت به او نگاه میكردند و نمیتوانستند باور كنند مادرشان به این خوبی بازی كند. مارتا در قالب یكی از شخصیتها و با همان صدا و لهجه به آنها گفت كه بهتر است به جای تلویزیون دیدن، كار بهتر و مفیدتری پیدا كنند.
۱۳- همزمان با گفتن “نه” نام او را نیز بگویید.
روزی میخواستم لورن را جایی ببریم كه اصلا دوست نداشت و مرتب میگفت: “نه، بابا نمیآیم.” وقتی بابا را در كنار “نه” به كار میبرد، میخواست با سیاست خاصی به هدفش برسد و ما به حرفش گوش دهیم. او با این روش پیام خود را با نرمش بیشتری انتقال میداد. شما نیز به جای اینكه “نه” را به طور مستقیم و تنها به كار ببرید، بهتر است همزمان با آن، نام او را نیز بگویید. با این عمل به مخاطب خود احترام میگذارید و با انعطاف بیشتری پیامتان را منتقل میكنید. برخی از والدین به فرزند خود دستور میدهند و با این عمل میخواهند قدرتشان را به او نشان دهند. در صورتی كه كاملا در اشتباه هستند و نتیجه كاملا عكس میگیرند. در اصل، فردی قدرتمند است كه به طرف مقابل خود احترام بگذارد. پس شما والدین عزیز همواره قدرتمند باشید و به فرزندان خود با احترام فراوان برخورد كنید.
۱۴- جوی را به وجود آورید كه او به صحبتهای شما گوش كند.
روزی جل، مادر آندره پنج ساله با شكایت و ناراحتی زیاد به من گفت: “تازگیها بسیار زود عصبانی و ناراحت میشوم و اصلا از این وضع راضی نیستم. مدام در حال دعوا با هم هستیم. آندره حتی به سادهترین درخواستهای من نیز توجهی نمیكند. دوست ندارم این وضع ادامه پیدا كند. میخواهم از زندگی لذت ببرم و شاد باشم.” به او پیشنهاد دادم: “دقیقا همین گفتهها را به او هم بگو. به او بگو من دوست دارم مامان شاد و خوشحالی باشم، نه یك مامان بد و عصبی. (یا حتی میتوانید از خود كودكتان این طور بپرسید، آیا دوست داری مامان خوش اخلاق و خوب داشته باشی یا یك مامان بد و عصبی؟) اگر به من كمك كنی یك مادر خوب و خوشحال باشم و تعداد حرف گوش كردنهایت بیشتر از مخالفتهایت باشد، مطمئن باش روز خیلی خوبی خواهیم داشت و هر روز یك كار كه تو دوست داری، با هم انجام میدهیم.” برای این كار میتوانید به كودكتان بگویید در یك جدول به تعداد كارهای خوبش مثبت بزند. او با این روش، به انجام كارهای خوب بیشتر تشویق میشود. بعد از مدتی او متوجه میشود كه چقدر مامان خوب و خوشاخلاق بهتر از یك مامان تند و عصبی است.
۱۵- با او به طور منطقی برخورد كنید.
هنگامی كه شما میخواهید جلوی كار بد و اشتباه كودكتان را بگیرید، لازم نیست این عمل را با خشم و عصبانیت انجام دهید. به عنوان مثال فرض كنید كودك شما یك دستگاه ضبط صوت كوچكی در جایی پیدا كرده است. به نظر او این یك اسباببازی بسیار خوب و جالبی است. به جای اینكه آن را به زور از دستش بگیرید و او را دنبال خودتان بكشانید، چند دقیقه وقت بگذارید و موضوع را برای او روشن كنید و بگویید كه این ضبط مال ما نیست و بعد با زبان خودش به ضبط صوت بگویید: “بای، بای ضبط صوت.” او با این روش منطقی و دوستانه خیلی راحتتر گفته شما را میپذیرد و احتمال لجبازی او نیز كاهش مییابد.
۱۶- روی حرف خود بایستید.
هنگامی كه با او صحبتی میكنید، روی حرف خود بایستید و به آن عمل كنید. چند ماه طول كشید كه ما به لورن آموزش دادیم كه اگر دوست دارد پیش از خواب برایش داستان تعریف كنیم، اول باید مسواكش را بزند. برای اینكه منظورمان را بهتر متوجه شود، بعضی شبها بدون هیچگونه اجباری تنها میگفتیم، امشب از داستان خبری نیست، بعد هم چراغها را خاموش میكردیم و میخوابیدیم. او واقعا متوجه جدیت ما شد و شبهای بعد خودش برای مسواك زدن پیش قدم میشد.
۱۷- محدودیتهایی برای او تعیین كنید.
برخی والدین همه چیز را به نحو احسن برای فرزندان خود مهیا میكنند تا مبادا آنها ناراحت و عصبانی شوند. اینگونه پدر و مادرها به ندرت به فرزندانشان “نه” میگویند. مادران باید فرا بگیرند كه از همان ابتدا به كودك خود “نه” بگویند، یعنی درست موقعی كه نوزاد شروع به شیر خوردن از سینه مادر میكند. مادر به هیچ عنوان نباید اجازه بدهد كه نوزاد سینهاش را گاز بگیرد. باید او را از همان ابتدا متوجه كار نادرستش بكند. در حقیقت، این عمل اولین گام در جهت تربیت صحیح است. بعضی مادران این كار را نمیكنند، زیرا میترسند كه نوزادشان گریه و زاری كند و تغذیه كامل نشود، در نتیجه به او اجازه میدهند كار اشتباه خود را تكرار كند. در صورتی كه مادران باید بدانند كه از همان ابتدا باید حد و مرزها را برای فرزندانشان تعیین كنند. از دوران نوپایی میتوانید به او به طور مستقیم “نه” بگویید و یا از جملات جانشین مانند: “بس است، آن را زمین بگذار، خطرناك است” استفاده كنید. با این دستورات، شما حد و مرزها را برای او مشخص میكنید.
اگر مادران در مواقع مناسب به طور جدی، محكم و با عشق و محبت به فرزندانشان “نه” بگویند و با آنها مخالفت كنند، هیچگونه آسیبی به شخصیت آنها وارد نمیشود و آنها به مرور زمان به این محدودیتها عادت خواهند كرد.
۱۸- به او مسوولیت بدهید.
بعضی بچهها به هیچ عنوان زیر بار صحبتهای والدین خود نمیروند. آنقدر خواسته خود را تكرار میكنند و میگویند تا شما خسته شوید و “بله” بگویید. این روش اصلا صحیح نیست. اگر هم میخواهید نظر او را بپذیرید، ابتدا سعی كنید با او در آن مورد كاملا صحبت كنید. اگر فكر كردید واقعا حق با اوست، بهتر است منطقی عمل كنید، انعطافپذیر باشید و گفته او را قبول كنید. در این حالت، او تصور نمیكند كه با زور میتواند نظر خود را عملی كند. در عوض میآموزد كه حتی برای تغییر نظر شما نیز باید دلایل محكم و قانعكنندهای داشته باشد.
روزی (ارین) دخترم از من خواست تا برای او یك اسب بخرم. علیرغم اینكه با او مخالف بودم و نظر او را در آن موقع بچهگانه و مسخره میدانستم، ولی باز هم دلایل او را به طور كامل شنیدم و برای نظرش احترام قایل شدم. بعد به او گفتم: “كاملا تو را درك میكنم و میدانم بعضی از دوستانت اسب دارند و تو هم خیلی اسب دوست داری ولی باید بدانی تو الان اصلا نمیدانی چطور از آن نگهداری كنی و برای این كار آمادگی كافی نداری. اگر شش ماه دوره مربوط به آن را بگذرانی و در مورد نگهداری اسب، اطلاعاتت زیاد شود و كاملا به ما نشان دهی كه از عهده تمام كارها برمیآیی، بعدا با هم در مورد آن صحبت میكنیم.” بالاخره نه ماه بعد (ارین) یك اسب گرفت و از این ماجرا درس بزرگی گرفت كه برای رسیدن به آرزوهایش عجله نكند و خود بتواند مسوولیت اعمالش را بر عهده بگیرد.
مهتاب علیمرادی
مجله موفقیت – شماره ۱۱۴ – بهمنماه ۸۵
آوای موفقیت با مهتاب علیمرادی
روانشناس و مشاوره خانواده و پیشرفت فردی
مدیر مسئول و نویسنده خودسازی
۶۶۴۱۹۰۶۱(۰۲۱)