پدران نیز مانند مادران باید در تربیت فرزندانشان سهیم باشند. اگر به گذشته كودكان بدرفتار برگردیم، متوجه میشویم كه پدر نقش پر رنگی در تربیت فرزند خود نداشته است. حال به این توصیهها توجه كنید:
۱- تربیت را از همان ابتدای دوران كودكی شروع كنید.
هر روز اوقاتی را اختصاص دهید كه با فرزندتان تنها بوده و با او ارتباطی تنگاتنگ برقرار كنید. یقینا در این شرایط میتوانید بخشی از تربیت او را نیز به عهده بگیرید.
۲- تربیت را به صورت ریشهای آغاز كنید.
اغلب مردانی كه در شغل خود موفق هستند، كارشان را از همان ابتدا به صورت ریشهای آغاز كردهاند. پدر بودن نیز نیاز به همین كار دارد. ممكن است شما بپرسید: ”تعویض پوشك كودك چه ارتباطی به تعلیم و تربیت دارد؟“ انجام كارهای مربوط به كودك از قبیل تعویض پوشك، حمام كردن او، لباس پوشیدن و بازی با او، همگی این فرصت را برای شما فراهم میآورد كه بتوانید چیزهای جالب و تازهای در مورد فرزندتان كشف كنید و او را به راحتی درك كنید. در اینجا به این مسالهای ریاضی توجه كنید. در دو تا سه سال نخست، پوشك كودك باید حدود ۵۰۰۰ بار تعویض شود. اگر شما تنها بیست درصد این كار را انجام دهید، شانس ارتباط با كودكتان را به طور قابل ملاحظهای افزایش دادهاید. ممكن است پدران در وهله اول ادعا كنند كه تعویض پوشك كودك آنقدرها هم مهم نیست ولی بعدا متوجه خواهند شد كه همین عمل پایههای ارتباطی آنان با فرزندانشان را خواهد ساخت. من به شخصه سعی كردم به صورت ریشهای با كودكم ارتباط برقرار كنم، توجه او را به خود جلب كنم و ناخودآگاه این پیام را به او منتقل كنم كه من نیز به عنوان پدر خانواده در تربیت و پرورش فرزندم نقش دارم.
توصیهای برای پدران
پدران عزیز، در اینجا برای شما توصیهای دارم كه با پیروی از آن بتوانید با همسر و فرزندان خود ارتباطی خوب و صمیمی داشته باشید. به عنوان مثال هنگامی كه بچهها بعد از شام مشغول دیدن تلویزیون هستند، پیش آنان بنشینید و به آنها پیشنهادی دهید: ”مامان نیاز به استراحت داره، بهتره بیرون بره و پیادهروی كنه. چطوره همه پاشیم و آشپزخانه را تمیز كنیم؟ اگر همه با هم همكاری كنیم، خیلی سریع كارها تمام میشه و مامان هم خوشحال میشه.“ این عمل به نفع همه شماست. با دیدن آشپزخانه تمیز، همسرتان خوشحال میشود و شما به همراه فرزندتان توانستهاید اوقات خوبی را در كنار یكدیگر سپری كنید و غیرمستقیم درس مهمی را به آنها بدهید: همكاری در منزل امری واجب و ضروری است.
۳- اعتماد او را به خود جلب كنید.
در طی مشاوراتی كه داشتم، متوجه شدم پدران در مورد تربیت فرزندشان بیشتر از مادران با مشكل مواجه هستند. یك روز كه داشتم برای عده زیادی از پدران در مورد تعلیم و تربیت صحبت میكردم، از آنها سوالی پرسیدم: ”مهمترین چیزی كه دوست دارید، امروز یاد بگیرید چیست؟“ اغلب آنها پاسخ دادند كه میخواهند در منزل شخصیتی قدرتمند و با نفوذ داشته باشند و فرزندان به آنها احترام بگذارند و از آنها اطاعت كنند. من كاملا با این عقاید موافقم. پدر باید شخصیتی قدرتمند داشته باشد، ولی تنها به این دلیل نمیتوانید او را مجبور كنید به شما احترام بگذارد. برخی از پدران این طور ادعا میكنند كه كودك باید از من حرفشنوی داشته باشد، زیرا من پدر هستم و او تنها یك بچه، پس باید هر چی میگویم گوش كند. خیر، قضیه به همین راحتی نیست. كودك به صحبتهای افرادی گوش میكند كه به آنها اعتماد كافی داشته باشد. تصور نكنید او تنها به این دلیل كه شما پدر هستید، به شما اعتماد میكند. این حس را باید در او به وجود آورید. هنگامی شما میتوانید ادعا كنید، قدرتمندید كه كودك با تمام وجود به شما احترام بگذارد و به حرفهای شما گوش كند، نه فقط به این دلیل كه او مجبور به چنین كاری است. مطمئن باشید اطاعتی كه از روی ترس و وحشت باشد، با عدم حضور والدین از بین میرود. حرفشنوی و احترام واقعی نه تنها به صورت مقطعی نیست بلكه به صورت همیشگی خواهد بود. شما برای كدام یك از این افراد با دل و جان كار میكنید، برای كارفرمایی كه میترسید و یا شخصی كه كاملا به او اعتماد دارید؟ من شخصا این تجربه را در طی كار با كودكان بسیاری فرا گرفتم. پیش از آنكه از فرزندانم بخواهم به من احترام بگذارند، باید اعتماد آنها را به خود جلب كنم، با آنها ارتباط داشته باشم، پاسخگوی نیازهای آنها باشم و در موفقیتشان سهیم باشم. تنها با اینگونه شخصیت است كه پدران میتوانند اعتماد فرزندان خود را جلب كنند.
۴- در منزل برای او محدودیتهایی بگذارید.
از ۹ ماهگی تا دو سالگی، كودك از لحاظ ذهنی به گونهای است كه رفتارهای آنی و نسنجیده بسیاری از قبیل كشیدن سیم برق از پریز، به دنبال توپ دویدن و به خیابان رفتن، از كابینت بالا رفتن و … را انجام میدهد. البته تمام این اعمال برای نوپایان عادی و طبیعی هستند. در اینجا وظیفه پدر این است كه در منزل نظم و ترتیب خاصی را ایجاد كند و با گذاشتن چارچوبی مناسب، رفتارهای نابجای كودكش را كنترل كند. فرزندان همواره به چنین محدودیتهایی كه پدر قدرتمند و قابل اعتمادشان برای آنها میگذارد، نیازمندند. هنگامی كه شما در منزل محدودیتهایی را میگذارید، كودك احساس امنیت بیشتری میكند، زیرا با این عمل، سیر انرژی او را به سمت درستی هدایت كردهاید. همواره به خاطر داشته باشید كه تعلیم و تربیت واقعی از منزل و خانواده آغاز میشود.
۵- به كودك پیام مثبت بدهید.
كاندیس از همان روز تولد جزو نوزادانی بود كه مرتب گریه و زاری میكرد و به سختی میشد او را آرام كرد، خواب او اصلا تنظیم نبود و خلاصه بسیار ناآرام بود. والدین هر كاری از دستشان برمیآمد، انجام میدادند ولی او همچنان آشفته و پریشان بود. این طرز رفتار، بر روی زندگی مشترك والدینش اثر گذاشته بود و آنها نیز مرتب با هم دعوا و مجادله میكردند. مارك، پدر خانواده این طور ادعا میكرد: ”كاندیس“، اصلا بچه مورد علاقه من نیست. و او را یك بچه ناآرام و نقنقو خطاب میكرد. او هرگز سعی نمیكرد با او صحبت كند، او را ببوسد و یا حداقل به صورت مثبت با او ارتباط برقرار كند. تمام مدت با او به صورت منفی برخورد میكرد. هرگز به او لبخند نمیزد و یا حتی كاری نمیكرد كه او را بخنداند. اگر هم میخواست با او حرف بزند، تنها میگفت: ”بس است، دیگر حرف نزن.“ بنابراین، كاندیس دو ساله، بسیار بدرفتار بود و حتی مادر هم نمیتوانست با او به طور شایستهای ارتباط برقرار كند.
با مارك جلسه مشاوره خانوادگی گذاشتم و به او توضیح دادم كه اینگونه بچهها بسیار حساس هستند و به مراقبتهای ویژهای نیاز دارند. متاسفانه پدر، رفتار كاندیس را منفی تلقی كرده بود و همین موضوع ارتباط آنان را خدشهدار كرده بود. بنابراین این طرز فكر مارك باعث شده بود كه رفتار نامناسب دخترش را تشدید كند. پیشنهادی به او دادم و گفتم طی دو هفته آینده، سعی كند با او مثبت برخورد كند. مارك در ابتدا دودل بود ولی بعد پیشنهاد مرا پذیرفت. بعد از مدتی نامهای از همسرش دریافت كردم كه این طور نوشته بود: ”تلاشهای شوهرم در ابتدا بسیار مصنوعی به نظر میآمد و برای او كمی سخت بود، بتواند رفتار خود را به سرعت تغییر دهد. ولی باور كنید با همین تغییر رفتار اولیه، كاندیس متوجه شد و پاسخ مثبت داد. باور كنید تمام این تغییرات تقریبا یك شبه اتفاق افتاد و كاندیس ناراحت و عصبی و ناآرام، به یك كودك شاد و سالم و بامزه تبدیل شد. در طی یك ماه تقریبا سه پوند افزایش وزن پیدا كرد. او اكنون بسیار شاد و سرحال است. شوهرم نیز كاملا به او علاقهمند شده و با او ارتباط برقرار میكند. البته اقرار میكنم كه شوهرم هنوز تصور میكند سرسختی او اشتباه نبوده ولی به هر حال متوجه شد كه روش عشقورزی كارسازتر از روش قبلی او بوده است.
۶- برای كودكتان الگوی مناسبی باشید.
پدران عزیز به خاطر داشته باشید كه كودك امروز شما زن، شوهر، مادر و یا پدر آینده خواهد بود. بنابراین تمام رفتار و حالات شما پایه و اساس شخصیت آینده فرزندتان را تشكیل میدهد. كودكان خیلی خوب الگوبرداری میكنند. هر شخصیتی كه میخواهید فرزندتان داشته باشد، ابتدا سعی كنید در خودتان ایجاد كنید. من برای خودم لیستی تهیه كردم و در آن كلیه صفاتی را كه دوست داشتم فرزندم داشته باشد، در آن نوشتم. هنگامی كه لیست را دوباره نگاه كردم، متوجه شدم كه من شخصا به عنوان پدر خانواده، تنها و بعد برخی از آن صفات هستم. بنابراین هرگز نمیتوانستم ادعا كنم كه الگوی خوبی برای فرزندانم هستم. از این تجربه درس بزرگی گرفتم و آن این بود: برای اینكه بتوانم فرزندانم را به خوبی تربیت كنم، ابتدا باید خودم را اصلاح كنم.
۷- در فعالیتهای فرزندتان شركت كنید.
پدران عزیز، برای اینكه فرزندانتان را به خوبی بشناسید و از بودن با آنها لذت ببرید، به تیمهای ورزشی آنها ملحق شوید. از آنان فاصله نگیرید. در ورزش مورد علاقهشان شركت كنید و با آنها همبازی شوید. هرگز نگویید: ”من آن ورزش را بلد نیستم و یا علاقهای ندارم.“ اصلا نیاز نیست كه شما در آن بازی حرفهای باشید، تنها كافی است كه در آنجا حضور داشته باشید. مطمئن باشید كه شما از برخی بچهها زرنگتر هستید و بهتر بازی میكنید، تجربیاتی كه در دوران مربیگری بیسبال در مورد بچهها كسب كردم، بیشتر از سخنرانیهای روانشناسی در زندگی برایم مفید بود. بنابراین، تجربیاتی كه انسان به طور عملی در زندگی خود كسب میكند، برای او بسیار باارزش و سودمند خواهد بود.
شركت در یك تیم ورزشی برای فرزندتان بسیار مهم است. او درسهای مهمی همچون موفقیت، شكست و كار گروهی را فرا میگیرد. او میآموزد كه با اشتباهات خود و دیگران چه طور برخورد كند، چگونه ببرد، چطور باخت را بپذیرد و چگونه با دیگران كنار بیاید. این درست همان تكنیكهایی است كه در زندگی هر انسانی به كار میرود.
۸- برای او بهترین پدر باشید.
اولین مردی را كه فرزند پسر و یا دخترتان ملاقات میكند، شما هستید. بنابراین همواره به خاطر داشته باشید كه شما به عنوان پدر، بسیار در زندگی او تاثیرگذار خواهید بود. اولین فردی را كه نوزادان به محض تولد میبینند و با او ارتباط برقرار میكنند، مادر است. بنابراین كمتر در شناسایی و ارتباط با او دچار مشكل میشوند. ولی تصوری را كه آنها از جنس مرد پیدا میكنند، بستگی به نوع ارتباطشان با شما دارد.
پسرها برای اینكه محكم و قاطع بار بیایند، نیاز به پدری دارند كه كاملا با آنها در ارتباط باشد و در تربیت آنها نقش به سزایی داشته باشد. پدری كه خود را قبول داشته باشد و از زندگی لذت ببرد، یقینا الگوی خوبی برای پسر خود نیز خواهد بود. تحقیقات بیانگر این امر است كه فرزند پسر ترجیح میدهد پدری داشته باشد كه در تصمیمگیریهای زندگی قاطع و محكم باشد. در این حالت است كه او میتواند همانند پدر شخصیتی سالم داشته باشد، همواره به خاطر داشته باشید كه عشق خود را نسبت به آنها كاملا ابراز كنید.
نقش پدر بر روی شخصیت دختر نیز بسیار تاثیرگذار است. طرز رفتار اوست كه باعث میشود دختر از جنسیت خود راضی و خشنود باشد. اگر پدر شخصیتی منفعل داشته باشد و هیچگونه مسوولیتی را نسبت به فرزندان خود نپذیرد، دختر همه مردان را به همان صورت میبیند و حالتی انزجار نسبت به آنها پیدا میكند و در آینده نمیتواند ارتباطی مناسب را با شوهر خود برقرار كند و در نهایت منجر به فروپاشی زندگی خود خواهد شد. پدران عزیز، به خاطر داشته باشید كه دختر شما در زندگی همواره به دنبال یافتن یك مرد نمونه است. پس سعی كنید آن مرد نمونه شما باشید.
در نهایت، نوع برخوردی كه شما با همسرتان دارید، بر روی شخصیت فرزندانتان بسیار تاثیر میگذارد. اگر شما نسبت به همسرتان مهربان، فداكار و خوشرفتار باشید. دخترتان برای خود ارزش قایل میشود و در آینده مادری خوب خواهد شد. زیرا او احساس میكند: ”پدر برای مادرم ارزش قایل است و او را به عنوان یك زن قبول دارد.“ همین طور نیز برخورد پدر با مادر بر روی شخصیت پسر نیز تاثیر به سزایی دارد. به خاطر دارم روزی یكی از خانمها اینطور ادعا میكرد: ”زندگی من در حال فروپاشی است و تمام اینها فقط به خاطر طرز رفتار پدرشوهرم است كه شوهرم را خوب تربیت نكرده است.“
۹- اگر از خانواده دور هستید، مرتب با او در تماس باشید. اگر مرتب در سفر هستید، ارتباطتان را با خانواده قطع نكنید. پدر بودن، شغل دوم شماست. اگر یكی از والدین مدتی از خانواده دور باشد، تعادل خانواده بر هم میریزد و تاثیر آن بر روی فرزندان دیده خواهد شد. در این صورت، بچهها زودرنج و عصبی میشوند و یا حتی دچار اختلال در خواب میگردند. این حالت بیشتر در كودكانی دیده میشود كه حساسترند و نسبت به این قضیه از خود واكنش شدیدتری نشان میدهند. در این شرایط شما به عنوان مادر سعی كنید مسوولیتهای خاصی را برای او قرار دهید تا او اوقات بیكاری كمتری داشته باشد، به پارك بروید، یا به تفریحات مورد علاقهتان بپردازید و یا با دوستانتان قرار بگذارید، تا او كمتر جای خالی همسرتان را احساس كند. با انجام این اعمال، فشار و اضطراب فرزندتان را تا حدی كاهش خواهید داد.
۱۰- در كنار شغلتان، وظیفه پدری خود را فراموش نكنید.
اغلب پدران تصور میكنند، برای گذران زندگی تنها باید كار كنند تا خانوادهشان در رفاه و آسایش زندگی كنند. به همین علت است كه بیشتر مردان ساعات زیادی را سركار هستند. گر چه بعضی از خانوادهها ترجیح میدهند اوقات بیشتری را با پدر سپری كنند و حتی از خواستههایشان نیز كم میكنند ولی پدر به این موضوع اهمیتی نمیدهد و همچنان به كار خود ادامه میدهد. اگر واقعا شما مجبورید مدام سركار باشید، حداقل سعی كنید وظیفه پدری خود را فراموش نكنید. اگر برایتان امكان دارد، بخشی از كارتان را در منزل انجام دهید، یا اینكه بعضی مواقع كودكتان را سركار ببرید. این عمل برای او بسیار لذتبخش است و چیزهای زیادی را در مورد شغلتان فرا میگیرد و متوجه میشود، ساعاتی كه در منزل نیستید، مشغول انجام چه كاری هستید، بنابراین راحتتر غیبتتان را در منزل میپذیرد.
در رسانههای گروهی، از پدر به عنوان نانآور خانه یاد میشود. در بعضی منازل، اعضای خانواده به او دست و پا چلفتی میگویند كه از عهده امور منزل برنمیآید. با تمام این تفاسیر، در بعضی تبلیغها و كارتونها این طور نشان میدهند كه پدر مشغول حمام كردن بچه و یا مشغول انجام كارهای منزل است. به هر حال، رسانهها سعی میكنند نقش پدر را در عصر جدید به بهترین حالت به تصویر بكشند. من معتقدم بالاخره روزی فرا میرسد كه پدران درمییابند كه اگر در تربیت و پرورش فرزندان خود نقش داشته باشند، به چه نتایج خوب و سازندهای در آینده دست خواهند یافت.
مهتاب علیمرادی
مجله موفقیت – شماره ۱۱۱ – دیماه ۸۵
آوای موفقیت با مهتاب علیمرادی
روانشناس و مشاوره خانواده و پیشرفت فردی
مدیر مسئول و نویسنده خودسازی
۶۶۴۱۹۰۶۱(۰۲۱)